اعتراف
کاش ، به همان اندازه ای که از حرف مردم میترسیم،
از تو می ترسیدیم ...
که اگر اینگونه بود دنیای ما دنیای دیگری بود ،
و آخرت ما آخرت دیگری ...
کاش ...
کاش ، به همان اندازه ای که از حرف مردم میترسیم،
از تو می ترسیدیم ...
که اگر اینگونه بود دنیای ما دنیای دیگری بود ،
و آخرت ما آخرت دیگری ...
کاش ...
پسر بچه ای بود که اخلاق خوبی نداشت. پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هر بار که عصبانی می شوی باید یک میخ به دیوار بکوبی. روز اول پسر بچه 37 میخ به دیوار کوبید. طی چند هفته، همانطور که یاد می گرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند، تعداد میخهای کوبیده شده به دیوار کمتر می شد. او فهمید که کنترل عصبانیتش آسان تر از کوبیدن میخها بر دیوار است...
بالاخره روزی رسید که پسر بچه دیگر عصبانی نمی شد. او این مسئله را به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر بار که می تواند عصبانیتش را کنترل کند، یکی از میخها را از دیوار درآورد.
روزها گذشت و پسر بچه بالاخره توانست به پدرش بگوید که تمام میخها را از دیوار بیرون آورده است. پدر دست پسر بچه را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت: «پسرم! تو کار خوبی انجام دادی و توانستی بر خشم پیروز شوی. اما به سوراخهای دیوار نگاه کن. دیوار دیگر مثل گذشته اش نمی شود. وقتی تو در هنگام عصبانیت حرفهایی می زنی، آن حرفها هم چنین آثاری به جای می گذارد. تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون آوری. اما هزاران بار عذرخواهی هم فایده ندارد؛ آن زخم سر جایش است. زخم زبان هم به اندازه زخم چاقو دردناک است
آیت الله مجتهدی تهرانی:
گاهی اوقات بنشینید و فکر کنید و در مورد آیه های خدا تفکر کنید تا
بیشتر خدا را بشناسید. روایت دارد که یک ساعت فکر کردن ثواب
شصت سال عبادت را دارد.
فکر کن و ببین که این دنیا را چه کسی خلق کرده ، این پشه را چه
کسی خلق کرده است. هر چیزی که فیل دارد ، پشه هم دارد.
فیل خرطوم دارد، پشه هم دارد. چهار دست و پا دارد، پشه هم دارد.
کبد روده و معده دارد پشه هم دارد. تازه پشه دو بال هم بیشتر دارد.
یکی از راه های شناختن خدا این را ه ها است. گاهی بنشینید و با خود
درباره ی این مطالب فکر کنید...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شیخی به زنی فاحشه گفتا، مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم
آیا تو چنان که مینمایی هستی؟!!
" حکیم عمرخیام "
شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی!!
«شاه مردان امیر مومنان»
سخنانی گوهر بار از مولای متقیان علی علیه السلام :
-برادرت را با احسانی که در حق او می کنی سرزنش کن، و شر او را با بخشش بازگردان.
- هر کس در نقطه ضعف های دوست خود دقیق شود ، پیوند دوستی او قطع خواهد شد.
- بخشندگی آدمی او را محبوب مخالفانش می کند و بخلش او را نزد فرزندانش هم منفور می سازد.
-بد ترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدائی می افکنند وبرای افراد پاکدلمن عیب جوئی می کنند.
-از مجادله و ستیزه جویی بپرهیزید،، زیرا این دو دل ها را نسبت به برادران دینی بیمار و مکدر می کند و بذر نفاق بر این دو پرورش می دهد
- مسائل مربوط به برادر دینی خود را بر بهترین وجه حمل کن ،مگر که حجت ودلیلی برای تو پیدا شود که تو راه توجیه را بر تو ببندد .
سلام دوستان
این مطلب گزیده ای از وصیت نامه حاج حسین خرازی است ، خطاب به فرماندهان و رزمندگان
که به نظرم بسیار جالب و قابل تامل است.
بسم رب الصدیقین
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
- اگر در پیروزیها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
- اگر برای خدا جنگ میکنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
- در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
- هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
- سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارساییها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی میجنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
- مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسد، درست نمینویسد.
- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل میشود.
- همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
- من علاقمندم که با بیآلایشی تمام، همیشه در میان بسیجیها باشم و به درد دل آنها برسم.
_______________________________________________________________________
حرف دل
-حاجی تو را به مادرت فاطمه شفاعت ما راهم بکن ، تو تنگناهای زندگی فرماندهی قلب ما رو هم بپذیر .
-نمیدانم چرا حرف وقت عکس حاجی رو میبینم اینقدر شعف درونی پیدا میکنم.
..........................................
-زیارت عاشورا
-سخنرانی
-روضه و سینه زنی
......................................................................................................................
مرا به کعبه چه حاجت است!!؟
طواف میکنم مادری را که لمس دستانش هم وضو می خواهد