شهید غلامرضا بهلول بندی

                              ((بسم ربّ الشهداءِ و الصِّدیقین))

 

فرازی از وصیّت نامه ی شهید والامقام:

غلامرضا بهلولبندی

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم *****   موجیم که آسودگی ما عدم ماست

    گمان مبرید به بهشت داخل خواهید شد بدون آنکه خدا امتحانتان کند.  (ال عمران 142)

به  نام او که همه چیزم از اوست.سلام بر تو ای روح خدا و سلام بر شما عزیزانی که درس شهادت را در مدرسه ی عشق بسیج آموختند و طریقه ی عمل کردن آن را در دانشگاه کربلا آموختیدو بی پروا چون کبوتر های آزادی از دشت های خون با فریاد الله اکبر به سوی معشوق پر کشیده و در نوبهار سبز شهادت بر بال های ابر نشسته و از این دیار به کبریا شتافتید.سلام بر شما که پاسداران شط خون تا دریای بی کران شهادت و مشهدتان کربلای ایران.و با یاری و استقامت از ارواح شهدای اسلام و انقلاب اسلامی، شهدای جنگ تحمیلی و بنام رهبر کبیر انقلاب که دردل عاشقان الله نور امید تابانده،آنها که جز عشق به خدا به چیزی دل نمی بندند و راهشان را جز برای رسیدن به الله مشخص نمی کنند و جز برای رضای خدا به پیکار نمی ایستند و عاقبت با قلبی آکنده و از عشق با سینه ای خونین . و سری شکافته به سوی معبودشان می شتابند و رسیدن به مقصود برایشان چه آسان است که خود می دانند خدا گونه شدن چه لذتی دارد.

کوکاروان سرخ شهادت همچنان راه پر فراز و نشیب آمیخته به استقامت و تسلیم راه می پیماید که به خدا بربرسد و این آوای کاروانیان است که در گوش جان فریاد میکنند ، پاره کن بند مظلومیت را و رها شو از قید اسارت.

و سلام بر شما ای امت جگر سوخته ،امتی که بدن های بر خون نشسته ی فرزندانتان سرزمین اسلام را با تلاقی از خون ساخته ،غمکین نباشید. و اگر بهشتی  ،باهنر و رجایی و ...... عزیزانتان را در آتش زغال و پاسدارانتان را زنده زنده در آتش میکشند. اگراینها نیستند ،خدای شما زنده و جاوید است . و او حامی شماست و حال تقوا و مقاومت را پیشه سازید. هر چند که تا به حال متقی و مقاوم بوده اید.

من شرمم می آید که خود را در مقابل این عزیزان سرشار از ایمان و عشق به فداکاری به حساب آورم، آنان با عشق به خدای بزرگ به معشوق خویش پیوستند و ما هنوز در خم یک کوچه هستیم! خداوندا این عزیزان از خود گذشته را در جوار رحمت خود بپذیر و ما را از قید و بندها و خود بینی و خود خواهی نجات فرما (انکذوا الفضل العظیم)

که من صرفاً برای جنگیدن هجرت نکردم بلکه هدف اصلی من مبارزه با هواهای نفسانی خودم است و شهادت مرگ دلخواهی خدایا تو نیک میدانی که فقط برای تو و برای متعالی و خالص شدن خودم قدم در این راه گذاشتم و خدایا تو خود شاهدی است که مجاهد با همه ی شعور و منطق و آگاهی که دارد ،خوداانتخاب می کند .

من که سعادت ندارم ،و اگر سعادتی پیدا کردم  و در جبهه شهید شدم امیدوارم صبر و پایداری کنید چون بالا خره من یک راهی را انتخاب میکردم و راه خداست این راه و به خاطر هوای دل و هوس نفس نیست. می خواهم به شما این سفارش را بکنم که قدر امام راه را بدانید . قدر حاج آقا مقدسی این سر منشا نور را و این روحانیون را بدانید که اینها اگر نباشند نه اسلامی وجود دارد و نه کشوری.

نمازتان را سر وقت بخوانید و خمس ، زکات و فروع دین همه را انجام دهید و دعاها را زیاد بخوانید.

دلم می خواهد سعادت داشته باشم و شهید بشوم .از خدا میخوام که به من کمک کند اول از همه با نفسم مبارزه کنم و بعد در راه او به جهاد بپردازم و دیگر اینکه تا آخرین لحظه ی عمرتان مگذارید که جبهه ها خالی شود . ایثار و از خود گذشتگی داشته باشید.من شاید رفتم ولی به شما برادران و خواهران و پدران و مادران عموماً تاکید دارم و می کنم اگر میخواهید رستگار باشید:(علیکم بولایت فقیه) فقط معتقد به ولایت فقیه باشید.

  پدر ومادرم : همیشه به یاد خدا باشید و ذکر خدا را بگویید و راه امام را دنبال کنید،به منازل شهدا بروید و شب جمعه ها به گلزار بروید و به نیت شهدا فاتحه بخوانید.پدر ومادر مهربانم خود می دانم که چنانچه باید ایفای وظیفه خود است به شما انجام نداده ام و اخلاقی نسبتاً خوب در مقابل شما نداشته ام. امید وارم که مرا حلال کنید و امید وارم اگر سعادت شهادت نصیبم شد با شنیدن چنین خبری افتخار ورزید به اینکه یکی از فرزندانتان را ،در راه خدا داده اید.بنا براین امیدوارم که به جای اینکه بر من گریه و عزاداری کنید از خداوند طلب عفو و آمرزش برای خطا ها و غفلت های گذشته ام بنمایید.

و خواهران و برادر عزیزم شما افتخار کنید چنین برادر حقیری را فدای اسلام کردید.مبادا ناراحت باشید و از شما می خواهم دعا کنید.دعا معراج مومن است. به رهبری دعا کنید و مبادا هیچ وقت از فرمان رهبر سر پیچی کنید و امید وارم که مرا ببخشید و حلال کنید.

                                                                                    خداحافظ ---- محلات

                                                                     برادر حقیر شما غلامرضا بهلولبندی